امروز خدایی کردم!
امروز عروسک چوبیم رو نگاه کردم و خدایی کردم...
آدمک کوچکی که تقریباْ هفت سال پیش تنها با یک کارد
از دل یه تکه چوب کوچک درش آوردم
آره ، حرکتش دادم
و خدایی کردم
و چه حس غرور آمیزی،
بردمش لب پنجره... آروم گرفتمش بیرون
تمام وجودش دست من بود... اینکه بندازمش یا نه!
اما نه،
دوستش دارم
به اندازه جزیی از خودم
پس آروم در حالی که می آوردمش داخل بهش گفتم:
بیچاره!
خدای تو خودش خدا داره...
خوش به حال خودم که خدام خدا نداره!!!
بسم الحق
و خوش به حال عروسکت که چنین خدایی داره .
حق نگهدارت
سلام
خیلی زیبا بود.
موفق باشی.
به ما هم یه سری بزن شاید بدت نیومد.
شاهد
سلام
خیلی ممنون که بلاگ ما رو قابل دونستین یه سری زدین
گفته بودین که اشکال زیاد داره
منظورتون از اشکال چیه؟؟؟؟؟
اگه میشه به ما بگین تا اصلاحش کنیم
ممنون