هان چه حاصل از آشنایی ها
گر پس از آن بود جدایی ها
من با تو چه مهربانی ها
و تو با من چه بی وفایی ها
من و از عشق راز پوشیدن
تو و با عشوه خود نمایی ها
در دل سرد سنگ تو نگرفت
آتش این سخن سرایی ها
مهر روی تو جلوه کرد و دمید
در شب تیره روشنایی ها
گفته بودم که دل به کس ندهم
تو ربودی به دلربایی ها
چون در آیینه روی خود نگری
می شوی گرم خودستایی ها
شور عشقت شراب شیرین بود
ای خوشا شور آشنایی ها