غرض نهفتن آن فتنه نهانی نیست
توان گفتن آن راز جاودانی نیست
پر از امید و هراسم، که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید
و گرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست
درختها به من آموختند فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
به روی آینه ی پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
نظر شما چیه
بهار آمد
صدای چلچله را می شنوی؟
رقص پروانه را
خنده کودک را
و آغاز زندگی رامی بینی؟
دیدی زمستان هم پایان دارد
و تو آمدی!!!