شاید چشمان زیبایت تارو پود "نانوشته ها" را بنوازد و مرا به یاد آری !!!
آری من همانم که سالهاست از چشمت افتاده ام وحتی هنوزخاکستر عشقمان را
با یک گل سرخ عوض نمی کنم
زندگی را آفرین گفتم
تاشاید تو را ببینم
زندگی را نفرین گفتم
تاشاید تو را ببینم
قول و قرار آبکیت را به هم نزن
آن صورت عروسکیت را به هم نزن
تنها به عشق خاطره های تو زنده ام
ابرو نگیر، کودکیت را به هم نزن
داری بزرگ می شوی و مال دیگران
کوچک بمان و کوچکیت را به هم نزن
کوچک بمان و پشت نگاهت مرا نکار
هی پلکهای پولکیت را به هم نزن
چشم انتظارم اینکه بیایی ببینمت